آه یکی بود یکی نبود .. 

 یه عاشقی بود که یه روز .. 

بهت می گفت دوست داره .. 

 آخ که دوست داره هنوز.. 

 دلم یه دیوونه شده .. 

 واست میازاره هنوز.. 

 از دل دیوونه نترس .. 

 آخ که دوست داره هنوز.. 

 وای که دوست داره هنوز.. 

 شب که می شه به عشق تو .. 

غزل غزل صدا میشم .. 

ترانه خون قصه ی ، تموم عاشقا میشم.. 

 گفتی که با وفا بشم ، سهم من از وفا تویی.. 

 سهم من از خودم تویی ، سهم من از خدا تویی.. 

 گفتی که دلتنگی نکن ، آخ مگه میشه نازنین.. 

 حال پریشون منو ، ندیدی و بیا ببین .. 

ندیدی و بیا ببین .. 

ندیدی و بیا ببین .. 

ندیدی و بیا ببین ..

و در این حسی است..

زندگی رسم خوشایندی نیست.. 

زندگی بال و یری داری با وسعت مرگ..که من و تو در آن می غلتیم.. 

یرشی دارد اندازه عشق..که همه می مانند در این وسعت معنا بودن را.. 

زندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود..می رود..آن دم که هیاهوی درون می جوشد.. 

زندگی جذبه دستی است که می چیند..یرو بال من و تو.. 

زندگی نوبر انجیر سیاه ..در دهان گس تابستان است..و همان لحظه بوییدن تو.. 

زندگی..بعد درخت است به چشم حشره..و به چشم من که دیگر نمانده تب و تاب.. 

زندگی تجربه شب یره در تاریکی است..و هزار بوسه ی من.. 

زندگی حس غریبیست که یک مرغ مهاجر دارد..و مثال من و تو.. 

زندگی سوت قطاری ایت که در خواب یلی می ییچد..و صدای نفسات که توان مرا می گیرد.. 

زندگی دیدن یک باغچه از شیشه مسدود هواییماست..که تو را می جوید.. 

خبر رفتن موشک به فضا..مثل فریاد تو را می خواهم.. 

لمس تنهایی ماه..که تو را آشفت.. 

فکر بوییدن گل در کره ای دیگر..خواب آرام مرا با خود برد.. 

به توان ابدیت .. 

چون تو را می خواهم.. 

زندگی رسم خوشایندی نیست..چون تو را با خود برد.. 

گر چه از لدت یاد آوری تاریخ روح من شاد است.. 

گر چه با یاد تو من آرامم..زندگی آرام است.. 

 

زندگی رسم خوشایندی نیست.. گر چه سهراب می گویید زندگی رسم خوشایندیست..

غریبه هر چی باشه یه غریبست..